پایگاه تخصصی نجوا
هیچ بى نیازى مانند عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ میراثى همچون ادب و هیچ پشتیبانى مانند مشورت نیست. امام علی(ع)
دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, :: 13:38 ::  نويسنده : مهدی       

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیرا مشاهده شده حدیثی از امام حسین ع تحریف کرده اند و با آن قلوب مومنین و عاشقان ایشان را منقلب ساخته اند :
من اول ترجمه بی پایه و دورغین این شخص بی سواد را برایتان می آورم :

" از حسین بن علی:
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس
قمی، صفحه ۱۶۴. "

جالب است ایشان متن حدیث را اسکن کرده و نمایش داده که خود همین متن دلیلی است مخالف حرف ایشان ادامه مطلب را حتما بخوانید :



قبل از این که حرفی به زبان آورم نظرتان را به همین عکسی که از کتاب سفینة البحار اسکن شده جلب میکنم :
اگر دقت داشته باشید حدیث از امام تنها همین چند جمله است :
نحن قریش وشیعتنا العرب و عدونا العجم ..
متن حدیث نقل شده از امام ع تنها همین چند کلمه است .که ترجمه آن هم واضح است یعنی ما قریش هستیم و شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم هستند !
مابقی نوشته ها توضیح حدیث است که توسط نقل آن عالم بیان شده و جالب است که در اینجا دو اشتباه صورت پذیرفته .(در عکس در کادر اول مشخص نمودم )
حال ببنید این شخص چه کار کرده :
اول توضیح مولف را جزء حدیث دانسته
دوم همین توضیح مولف را بد ترجمه کرده .ترجمه صحیح توضیح مولف اینست :
عربي که شيعه ما باشد ممدوح و شايسته است(پس معيار شايستگي، شيعه بودن است) اگر چه عجم و غير عرب باشد و اما عجم (غير عربي) که دشمن ما اهل بيت باشد مذموم و ناشايسته است (پس معيار مذموم بودن، دشمني با اهل بيت است) اگر چه عرب باشد.
سوم اینکه خود مولف کتاب در مذمت کار خلیفه دوم یعنی عمر مطلبی نوشته و آنرا نکوهش نمود که این شخص این را هم جزء حدیث پنداشته (کادر دومی در عکس)
حال مولف کتاب در مورد عمر خطاب چه گفته:لمّا ورد سبي الفرس أَرَادَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بَيْعَ النِّسَاءِ وَ أَنْ يَجْعَلَ الرِّجَالَ عَبِيدَ الْعَرَبِ.....» ترجمه‌ :
هنگامي که اسيران ايراني وارد مدينه شدند خليفه دوم خواست که زنهايشان را بفروشد و مردانشان را بردگان عرب قرار دهد.....

کاملا مشهود است در اینجا کاری از کارهای خلیفه دوم یعنی جناب (عمر) نقل شده و ان مترجم بی سواد این را جزء نظر امام حسین ع گرفته !
حال جالبتر اینکه این اقا دنباله حدیث را نقل نکرده .مرحوم مولف کتاب در تقبیح بیشتر این کار خلیفه دوم بیان امیر مومنین ع به عمر را می آورد :
فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ.....
در اينجا اميرالمومنين ع (عليّ بن ابيطالب ع) اعتراض کرد که اينکار را نکن و اين حق را نداري چرا که رسول خدا ص فرموده است که بزرگان و گراميان هر قومي را گرامي بداريد.....

حال یک بار دیگر ترجمه صحیح را می اورم بعد با ترجمه یا تحریف اون اقا مقایسه کنید و پی به جهالت این شخص ببرید:
قال ابی عبدالله:
ما از قریش هستیم و شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم هستند .
حدیث در اینجا تمام شد ما بقی حرف مولف کتاب است :
بیان این حدیث : عربي که شيعه ما باشد ممدوح و شايسته است(پس معيار شايستگي، شيعه بودن است) اگر چه عجم و غير عرب باشد و اما عجم (غير عربي) که دشمن ما اهل بيت باشد مذموم و ناشايسته است (پس معيار مذموم بودن، دشمني با اهل بيت است) اگر چه عرب باشد.
ادامه سخن مولف کتاب :
بد نظری خلیفه دوم (عمر )نسبت به عجم ها :
هنگامي که اسيران ايراني وارد مدينه شدند خليفه دوم خواست که زنهايشان را بفروشد و مردانشان را بردگان عرب قرار دهد.....
در اينجا اميرالمومنين ع (عليّ بن ابيطالب ع) اعتراض کرد که اينکار را نکن و اين حق را نداري چرا که رسول خدا ص فرموده است که بزرگان و گراميان هر قومي را گرامي بداريد.....

حال به تحریف این حدیث توسط آن شخص دقت نمایید :
" از حسین بن علی:
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس
قمی، صفحه ۱۶۴. "

تفاوت کاملا مشخص هست و نیازی به توضیح ندارد.


خب حال مقداری در مورد این حدیث بحث کنیم:

اول از جهت سندی:
این حدیث نزد علما ضعیف هست و این حدیث تقطیع دارد و نزد علما رجالی اصلا اعتبار ندارد


بحث محتوایی حدیث :

اولا مولف کتاب سفینة البحار این حدیث را در باب فضائل عجم ها بیان کرده !یعنی ایشان از این حدیث فضیلت برای عجم تلقی نموده .جالب است بدانید قبل از نقل این حدیث مرحوم شیخ عباس این آیه و حدیث را در تایید سخنش در فضیلت عجم ها نقل می کند :
تفسير علي بن إبراهيم : * ( ولو نزلناه على بعض الأعجمين فقرأه عليهم ما كانوا به مؤمنين ) * ، قال الصادق ( عليه السلام ) : لو نزل القرآن على العجم ما آمنت به العرب ، وقد نزل على العرب فآمنت به العجم ، فهذه فضيلة العجم
خداوند در کتاب خود فرمود)هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم [= غير عرب‏]ها نازل مى‏کرديم... و او آن را بر ايشان مى‏خواند، به آن ايمان نمى‏آورند!))
امام صادق علیه السلام فرمودند اگر قرآن بر عجم نازل می شود اعراب به آن ایمان نمی اوردند و این قرآن بر اعراب نازل گشت و عجم ها ایمان آوردند به پس این خود یک فضیلتی است بر عجم ها !!

ثانیا آیا واقعا عجم ها نمی توانند شیعه باشند و اصلا عجم بودن مخالفت با شیعه بودن و مسلمان بودن دارد ؟
لطفا این احادیث را ببینید :

أمالي الصدوق : عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : أصحاب القائم ( عليه السلام ) ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلا أولاد العجم.
امالي صدوق از امام باقر(ع) : فرمود : اصحاب حضرت مهدي(ع)313 نفر واز فرزندان عجمند.

مستدرك حاكم:

قالوا : العجم يا رسول الله ؟ قال(ص) : لو كان الإيمان معلقا بالثريا لناله رجال من العجم
گفتند عجم اي رسول خدا ؟ پيامبر(ص) فرمودند : اگر ايمان در آسمان آويزان بود، مرداني از فارس به آن مي رسيدند.



ذكرت الأعاجم عند رسول الله صلي الله عليه وآله فقال: النبي صلي الله عليه [وآله] وسلم: «لأنا بهم أو ببعضهم أوثق مني بكم أو ببعضكم»

بغوي نقل ميكند : كه در نزد رسول الله از اعاجم سخن گفتم ؛ فرمودند: من به آنها يا بعضي از آنها بيشتر از شما يابعضي از شما اطمينان دارم


كنا جلوساً عند النبي صلي الله عليه وآله إذ نزلت سورة الجمعة فما نزلت هذه: (وآخرين منهم لما يلحقو ابهم) قالوا: من هؤلاء يا رسول الله؟ قال وفينا سلمان الفارسي، ثم قال: فوضع النبي صلي الله عليه وآله يده علي سلمان ثم قال: لو كان الإيمان بالثريا لناله رجال من هؤلاء

نزد رسول الله نشسته بوديم كه سوره جمعه نازل شدو هنگامي كه اين آيه "(وآخرين منهم لما يلحقو ابهم)" نازل شد ، پرسيدند : آنها چه كساني هستند ؟ فرمودند(در حالي كه سلمان نزد ما بود) رسول الله دستش را بر سلمان گذارد و فرمود : اگر ايمان در ثريا باشد ، مرداني از اين قوم به آن خواهند رسيد.

مستدرك علي السفينة:
لما ورد بسبي الفرس إلى المدينة أراد الثاني أن يبيع النساء وأن يجعل الرجال عبيد العرب ، . فقال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) : إن النبي ( صلى الله عليه وآله ) : قال : أكرموا كريم قوم وإن خالفوكم ، وهؤلاء الفرس حكماء كرماء ، فقد ألقوا إلينا السلام ، ورغبوا في الإسلام ، وقد أعتقت منهم لوجه الله حقي وحق بني هاشم -

ترجمه :
هنگامي كه به اسير كردن ايرانيان دستور داده شد ، عمر خواست زنان را بفروشد و مردان را برده عرب كند ولي امير المومنين (ع) فرمود كه پيامبر فرموده اند : بزرگان هر قومي را بزرگ بداريد گر چه با شما مخالف باشند ....ادامه سخن امير المومنين(ع) : و اين ايرانيان ، حكيماني بخشنده هستند كه به ما صلح هديه كرد ه اند و به اسلام رغبت نشان داده اند ، پس من به خاطر خدا ، تمام حق خود و بني هاشم را مي بخشم و انها را آزاد ميكنم.


حال بد نیست نگاهی به قرآن هم داشته باشیم :

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
اى مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاک امتياز نيست،) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!

این آیه هم گذشت :
ولو نزلناه على بعض الأعجمين فقرأه عليهم ما كانوا به مؤمنين هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم [= غير عرب‏]ها نازل مى‏کرديم...واو آن را بر ايشان مى‏خواند، به آن ايمان نمى‏آورند!))
و بیان شد که این آیه دلالت می کند بر اینکه عجم ها فضیلتی دارند .چون اگر این قرآن بر عجمها نازل می شد عرب ها به آن ایمان نمی اوردند و حال که بر اعراب نازل شده می بینیم که عجمها هم ایمان آورده اند که شاهدی از کلام امام صادق ع هم در این زمینه آورده ایم :
امام صادق علیه السلام فرمودند اگر قرآن بر عجم نازل می شود اعراب به آن ایمان نمی اوردند و این قرآن بر اعراب نازل گشت و عجم ها ایمان آوردند به پس این خود یک فضیلتی است بر عجم ها !

اما حال منظور حدیث امام از اینکه فرموده اند((و شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم هستند ))چیست ؟
متن عربی حدیث : شيعتنا العرب ، وعدونا العجم
اگر دقت داشته باشید بیان نشده العرب شیعتنا و العجم عدونا بلکه بیان شده شيعتنا العرب ، وعدونا العجم.در برگردان فارسی هم می توان تفاوت این دو نوع بیان را فهمید:
الف : اعراب شیعیان ما هستند و عجم ها دشمنان ما هستند
ب:شعیان ما اعراب هستند و دشمنان ما عجم هستند.

این دو معنی کاملا با هم تفاوت دارند .که در روایت معنی دومی مطرح شده نه اولی.
در بیان اولی این مطرح می شود که گروه اعراب شیعه هستند و گروه عجم دشمن اهل بیت که این با نص آیات قرآن و رویات زیاد تضاد دارد و در حدیث هم این گونه بیان نشده.یعنی اگر در حدیث گفته شده بود العرب شیعتنا و العجم عدونا این معنی را می داد اما حدیث این گونه بیان نشده .بلکه به گونه دوم بیان شده یعنی گفته شیعتنا العرب.اینجا بیان شده شیعه ما عرب هستند.
خب وقتی به کتاب لغت مراجعه میکنیم می بینیم عرب و عجم معنی لغوی خاصی دارند .در حقیقت معنایی لغوی عرب به معنی با فهم وشعور و فصاحت هست و عجم به معنی خنگ و گنگ است .حال مشخص می شود معنی حدیث چیست یعنی شیعه ما عرب است .حال چه کسی عرب واقعی است آن کس که فهم داشته باشد ! واین فهم را ندارد مگر کسی که شیعه باشد و چه کسی عجم هست .آن کسی که واقعا نه فهم باشد .و نفهمد حق ولایت و امر امامت به دست چه کسی است .
در حقیقت ما ایرانی ها عرب (با فهم و درک ) واقعی هستیم و آن عربی که دشمن اهل بیت ع در حقیقت عجم واقعی است یعنی نه فهم !
می بینید که چه زیبا امام این سخن را بیان کرده اند و دشمنان ایشان چه مضحک و خنده دار این حدیث را تحریف نمو
 



پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: 21:48 ::  نويسنده : مهدی       

متأسفانه با ترویج فرهنگ غربی در دهه‌ی گذشته و دوران به اصطلاح «گفتگوی تمدن‌ها با تسامح و تساهل در قبال فرهنگ منحط غرب و مقابله‌ی همه‌ جانبه با فرهنگ اسلام در موضوعات و عرصه‌های متفاوت»، تلاش گسترده‌ای برای ترویج فرهنگ «والنتاین» در میان ملل مسلمان و به ویژه ایرانیان صورت پذیرفت. بدون آن که به ریشه، اهداف و تعارض آن با فرهنگ‌ ما اشاره‌ای شود!

والنتاین (Valentine)، داستانی ساختگی مربوط به سده‌ی سوم میلادی در روم باستان است که در سال 2002 توسط رسانه‌های غربی مطرح شد و به سرعت در میان همه‌ی ملت‌ها با فرهنگ‌های متفاوت ترویج شد و جالب آن که حتی در اذهان عمومی جهان غرب نیز این سؤال مطرح نشد که چرا تا کنون به (والنتاین Valentine) اشاره‌ای نشده بود؟ این داستان تخیلی و پوسیده‌ی تاریخی از کجا پیدا شد؟ و چه شد که فرهنگ استثماری به ناگاه آن را شناخت و به یاد بزرگداشت آن و اختصاص روزی به نام روز عشق افتاد؟!

خلاصه‌ی اصل داستان تخیلی بدین قرار است که گفته‌اند: در زمان فرمانروایی «کلودیوس دوم» در روم و در سده‌ی سوم میلادی، به نظامی‌گری توجه بسیاری می‌شد و فرمانروا به خاطر استثمار کامل سربازان، از ازدواج آنها ممانعت می‌نمود. اما کشیشی به نام (والنتاین Valentine) به صورت مخفیانه یا آشکار مبادرت به عقد سربازان با دختران مورد نظرشان می‌نمود.

فرمانروا پس از اطلاع از موضوع، وی را به زندان می‌فرستند، اما او در همان زندان عاشق دختر زندانبان می‌گردد! حال کشیش زندانی، دختر زندانبان را کجا دیده بود؟ چندبار دیده بود که عاشق هم شده بود؟ و به رغم سنت کشیشان به خودداری از ازدواج، چرا هوای ازدواج به سرش زده بود؟ و ... جزء سؤالات مطرح نشده و بی‌پاسخ است.

خلاصه این کشیش عاشق پیشه، به صورت مکرر برای معشوقه‌ی خود کارتی ارسال می‌نموده (حال از کجا این کارت‌ها را می‌آورده و چگونه ارسال می‌کرده نیز مطرح نیست) و روی آن کارت‌ها می‌نوشته: «From your Valentine – از طرف والنتاین تو»! و در نهایت نیز فرمانروا این کشیش عاشق پیشه را می‌کشد.

این داستان بی سر و ته عشقی، به ناگاه توسط آمریکایی‌ها از لا به لای ناکجا آباد کتب تاریخی یویانی پیدا می‌شود و روزی به نام روز عشق نامگذاری شده و فرهنگ منحط آن در دنیا منتشر می‌گردد(؟!)

علت اصلی نیاز فرهنگ و سیاست امپریالیسم غربی به چنین سوژه‌ای، خالی شدن از هر نوع محتوا و کشش انسانی، معنوی و عرفانی و خلاء ایمانی بود که ناخودآگاه و از روی فطرت منجر به ازدیاد گرایشات مذهبی در آمریکا و اروپا به ویژه در میان جوانان می‌گردید که در این میان ازدیاد گرایش به اسلام به عنوان زنگ خطری بود که در سنای آمریکا و اتحادیه اروپا بدان تأکید شد. لذا سعی کردند با بنا کردن چنین روزی به نام «روز عشق» و مسیحی جلوه دادن آن، هم خلاء را پر کنند و هم تبلیغاتی برای مسیحیت به انجام رسانند.

اگر چه این معانی، به ویژه در میان ملت شیعه‌ و ایرانی، که از یک سو قدمت پیدایش تمدنشان (مانند انگلیس، آمریکا و ...) به کشف مناطق بکر جغرافیایی توسط دزدان دریایی نمی‌رسد و از تاریخ غنی ملی چند هزار ساله برخوردار هستند و از سوی دیگر از سرچشمه‌ی فرهنگ غنی اسلام و تشیع که سرتاسر معنویت، عشق و محبت است برخوردار می‌باشند، رنگ و بوی پایداری نخواهد داشت.

اما، توجه به یک نکته بسیار ضروری است: همیشه تغییر گفتارها، تغییر رفتارها را به دنبال دارد و تغییر رفتارها نیز منجر به تغییر ساختارها می‌گردد و این همان هدفی است که غرب از ترویج فرهنگ خود در میان جوامع اسلامی تعقیب می‌کند.

بدیهی است مردمی که به جای عشق ورزیدن به خدای محبوبشان در هر لحظه و اقامه‌ی نماز و راز و نیاز عاشقانه با معشوق در هر روز حداقل 5 وعده، فقط یک روز در سال را روز عشق بدانند و معشوق را نیز دختر یا پسری که امسال با او دوست شده‌اند و شاید تا سال دیگر چند بار تغییرش دهند، بشناسند، دچار همان خلائی می‌شوند که مردمان غرب دچارش شده‌اند!

بدیهی است در فرهنگ غنی ما، چنین خلائی وجود ندارد و عمده‌ی مردم، به جای امیرالمؤمنین و ادبیات عاشقانه‌اش در دعای کمیل که با قلبی سرشار از عشق می‌گفت: «کجایی ای محبوب قلوب صادقین و این غایت آرزوی عارفین» و به جای عشاقی چون فاطمه‌ی زهراء علیهاالسلام، امام حسن و سیدالشهداء‌ و دیگر انسان‌های کامل، آن کشیش خلاف پیشه را اسوه‌ی عشق و عاشقی قرار نمی‌دهند. و سالروز تخیلی و استثماری (والنتاین Valentine) را ، در کنار سالروزهای عشق و عشق‌بازی حقیقی، چون شب‌های قدر، عرفه و ... قرار نمی‌دهند و عشق‌های مجازی با اداهای مصنوعی را جایگزین عشق‌های واقعی با محبت‌های صادقانه نمی‌گردانند و اجازه نمی‌دهند عشق و عاشقی نیز همانند غرب به سکس زودگذر و غم‌بار برای طرفین و در نهایت ناامیدی و سنگ مسلکی و حیوان صفتی مبدل ‌گردد و نمایش دروغین، کلک و حقه، جای ابراز عشق‌های صادقانه و تعهد‌آور را بگیرد.

خداوند متعال، آن عاشق و معشوق حقیقی، در خصوص نوع عشق و محبت بندگان خود می‌فرماید:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ (البقره – 165)

بعضى از مردم به جای خدا، همتايانى [برای او] اختيار مى‏كنند و آنان را مانند دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند. ولى آنان كه ايمان آورده‏اند شدت محبتشان به خداوند است [ما بقی محبت‌های آنان در راستای محبت الهی قرار دارد و اگر ببینند کشش یا جذبه‌ای سبب دوری آنها از محبوب می‌گردد، به آن دل نمی‌بندند].
 



دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : مهدی       

 در زمانهاي قديم مرد دانشمندي بود كه پسري داشت و آن پسر علاقه‏اي به علم پدرش نشان نمي‏داد و در مورد دانش پدرش چيزي از او نمي‏پرسيد. آن مرد دانشمند همسايه‏اي داشت كه به نزد او مي‏آمد، پرسشهايش را با او مطرح مي‏كرد و مطالبي از او مي‏آموخت. تا اين‏كه زمان مرگ مرد دانشمند نزديك شد



ادامه مطلب ...


دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 17:16 ::  نويسنده : مهدی       

 از واقعه بسیار مهم غدیرخم دو نکته مورد غفلت قرارگرفته است. یکی آنچه در پیرامون این واقعه رخ داده است و دیگر متن کامل خطبه غدیر که کمتر به ان پرداخته شده و عموم شیعیان از متن کامل آن بی خبرند. در اینجا تنها به مطلب اول اشاره ای خواهد شد.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : مهدی       

شرح خطبه ی پیامبر در غیدر خم حتما بخوانید...... 



ادامه مطلب ...


جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 18:4 ::  نويسنده : مهدی       

بشر امروزی و علوم انسانی روز دنیا، به دلیل نگاه ماتریالیستی و تک ساحتی اش در حوزه معرفتی به انسان و نگاه لیبرالی اش به انسان در حوزه عمل و افعال انسانی و نیز غفلت از نسبت انسان با خالق و به تبع آن غفلت از غایت و هدف از آفرینش او، نتوانسته است حقیقت انسان را بشناسد . البته دانشمندان علوم انسانی توانسته اند زوایایی از وجود پیچیده انسان را (آن هم زوایایی مرتبط با ساحت دنیوی انسان مثلاَ در روانشناسی) تا حدودی کشف کنند، اما هرگز...


 



ادامه مطلب ...


جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 11:41 ::  نويسنده : مهدی       

آلبرت اینشتین در رسالۀ پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ”، یعنی : بیانیه” ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی‌ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین و معقولترین دین میداند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانۀ اینشتین با آیت الله العظمی‌بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیدۀ شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله “نظریه نسبیت” خو درا با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامۀ مجلسی (که از عربی به انگلیسی و … توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و … ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح میشده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده “نسبیت” را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است … اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی‌پیشوایان شیعه در زمینۀ “انبساط و نسبیت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد….

همچنین اینشتین در این رساله “معاد جمسانی” را از راه فیزیکی اثبات میکند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی “معاد جسمانی ” را عکس فرمول معروف “نسبیت ماده و انرژی” میداند: E=M.C2>>M=E:C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا” به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

اینیشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ “بروجردی بزرگ” یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ “حسابی عزیز”…

000/000/3 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکتهای اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی‌صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری میشود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.

گزيده ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA”RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری

پیشگفتار

در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) – مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی “فورد” در آمریکا و “بنز” در آلمان و “کنکورد” در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گرانقیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقهدار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خط خود انیشتین میباشد سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

1/000/000 $ BENZ به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

1/000/000 $ FORD به افتخار این که در آمریکا میزیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگوییهای اینشتین به شمار می­رود. نیز شاید سرنخهایی از معمای حیرتانگیز ترور زنجیرهای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ و چرا … ؟

500/000 $ : CONCORDE به افتخار جناب لاوازیه – مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه – و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.

500/000 $: TITANICبه یاد بود کشته شدگان حادثه اندوهبار کشتی “تایتانیک” انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) – کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله – بخشهایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن میشود.

شخصیتهای اصلی این رساله : آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م) آیت الله العظمی‌سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری میکرد (فوت 1962م) / جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش – سال نگارش این رساله) / حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.

سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 – 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 – 1962 – 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مردهاند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابطها ( ع … پ … ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر (ح … پ … ) به نامهای بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مردهاند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا “صندوق امانات سری انگلیس” به بهانه پرهیز از ایجاد “یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی” اجازه تکثیر این اثر علمی‌– مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمیدهد؟

سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru“&e von Einstein هرتسلیش گروشس فن آینشتاین = با صمیمانه ترین سلام‌ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی‌(*1) را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) (*2) از سال 1954 ( *3*) است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) (*4*) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود ( *5) . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید (*6*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقهای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامهای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است / برای خوانندگان گرامی‌( بعدی ) نیز مینویسم همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – میدانند : من در آوگوست 1939 (*7) طی نامه ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز … باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقلترین و … خونسردترین ابرقدرتهای دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی‌– در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی‌دنیا نمیشود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی‌خود قرار میدهد. اما وقتی آمریکا … آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمیتوانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی‌برای جنگ – حتی با خود نازیهای آلمان – استفاده شود سپس من نامهای به محضر شریف پیشوای اسلامی‌آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانیها بهراسند و دست به حمله اتمی‌به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید میکنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی‌بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد”

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگمردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر (*6 افتاد و توصیه‌های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود – این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس میکنم که هر گاه به یاد این حادثه میافتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته میشود و پیرتر میشوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سالهای 1914 – 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 – 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسانتر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت ترین موجودات جهان است !! … و در مقیاسهای کوچکتر نیز همواره ناکام بودهام / هنگامی‌که ورزشهای رزمی‌از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {…} از شرق وحشی بیتمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید میکردم که چنین آداب و رسوم وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج میدهد … ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (= آقای بروجردی برای من در جواب نامه ((ایکس – 25)) مرقوم فرموده اید // در اسلام … حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !!// . آری ! سیاست فقط فکر لحظه‌های هیجان آور را در سر می‌آورد / حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب … بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی‌که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن میدانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمیپذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید” لذا من (اینیشتن) نیز به بهانه اشتغالات علمی‌/ این پیشنهاد را رد کردم.
 



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

سلام .به وبلاگ من خوش اومدین.امیدوارم که با خوندن مطالب لذت ببرید.البته بعداز خوندن مطالب نظریادتون نره.این وبلاگ موضوعات ومطالب متنوعی داره اعم از مذهبی،علمی،و.....
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دینی،داستان،ع





نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 34
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 4116
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1